به گزارش بیداربورس، میلاد نصیری با بررسی روند شاخص در دو سناریو خوش و بد بینانه انتشار مطلبی با عنوان "شاخص ۳.۵ میلیون واحدی" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: اگر بورس سال ۹۲ دچار ریزش شد، سایر بازارهای رقیب هم دچار رکود شدند اما تفاوت ریزش سال ۹۹ با ریزشهای قبلی علاوه بر عمق اصلاح، بازدهی بازارهای رقیب بود.
بطور مثال سهامداران ایران خودرو علاوه بر دیدن صف فروش سهام شاهد رشد قیمت خودرو در بازار آزاد بودند. اتفاقی که تلخی ریزش را دوچندان کرد. شاخص کل در حالی در محدوده سقف سال ۹۹ قرار دارد که طی ۳ سال گذشته قیمت دلار و سکه حدود ۶۰ درصد، ملک در تهران بیش از ۱۰۰ درصد و قیمت خودرو بیش از ۲۰۰ درصد رشد کرد.
دوران عقب ماندگی بورس تهران به پایان خواهد رسید و بهزودی به بهترین بازار برای سرمایه گذاری تبدیل خواهد شد. طی یک سال آینده شاخص کل توانایی رسیدن به محدوده ۳.۵ تا ۴ میلیون واحد را دارد.
شاخص کل پس از ۲۵ درصد اصلاح طی ۳ ماه در نیمه ابتدای شهریور ۱۰درصد رشد کرد و در نیمه دوم وارد استراحت شد. میتوان محدوده ۲.۰۶ تا ۲.۱۸۰ میلیون واحد را محدوده بلاتکلیفی تعریف کرد که خبری از رشد و سقوط نیست. برای بازار دو سناریوی خوشبینانه و بدبینانه تعریف شده که وجه اشتراک هر دو، بازدهی ۱۰۰ درصدی شاخص بورس طی یک سال آینده است. بنابراین درگیر شدن با امواج اصلاحی صرفا برای افرادی ضروری است که در حال معامله روی آپشنها هستند.
در سناریوی خوشبینانه میتوان شرایط فعلی را با آبان و آذر ۱۴۰۱ مقایسه کرد. در ابتدای رشد سال گذشته شاخص کل ۱۰درصد رشد کرد و سپس به مدت یک ماه وارد استراحت شد. شباهت دیگر این روزها به پاییز ۱۴۰۱، حجم بسیار پایین معاملات است. آن روزها هم بازار شرایط کسلکنندهای را پشت سر میگذاشت تا در نهایت به کمک رشد قیمت دلار توانست از سد مقاومت ۱.۴۳ میلیون واحد عبور کند. برای تکرار آن روزها نیاز به شکست ۲.۱۸۰ میلیون واحد و تثبیت در بالای این مقاومت است.
در سناریوی بدبینانه هنوز چرخه اصلاحی به پایان نرسیده و در نوسان مثبت در میانه یک اصلاح قرار دارد. شرط رخ دادن این اتفاق از دست رفتن حمایت ۲.۰۶ میلیون واحدی است که در صورت وقوع میتوان انتظار داشت شاخص کل بار دیگر از کانال ۲ میلیونی خارج و وارد محدوده ۱.۸۹۰ تا ۱.۹۳۵ میلیون واحد شود.
البته در کنار این دو مسیر، می توان مسیرهای دیگری پیش بینی کرد که از نظر تحلیل تکنیکال کاملا صحیح و بدون ایراد باشند ولی از نظر تحلیل بنیادی منطقی به نظر نرسند. بدون تردید میتوان اصلاحهای به مراتب عمیقتری را برای شاخص کل در نظر گرفت. یکی از سناریوهای متدوال در بین تحلیلگران تکنیکال این است که شاخص کل در موج C بزرگ قرار دارد و اصلاحی که از محدوده ۲.۵۵ تا ۱.۹۵ میلیون واحد رخ داد تنها اولین موج اصلاحی از یک اصلاح ۵ موجی عمیق است.
تنها دلیل منطقی برای پذیرفتن این سناریو، اعتقاد به حباب داشتن بازار سرمایه است. وضعیت صورتهای مالی شرکتهای اصلی و بزرگ بورس تهران نشان می دهد بازار سرمایه نهتنها دارای حباب نیست بلکه ارزان نیز هست. در نوسانات کوتاهمدت اتفاقاتی مانند نوسانات دلار یا فروش اوراق قرضه از سمت دولت نیز نقش پررنگی خواهند داشت.
طی ۶ ماه گذشته، فعالیت چندانی از سمت دولت برای تامین کسری بودجه از طریق فروش اوراق قرضه صورت نگرفته اما به دلیل سررسید شدن حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان اوراق دولتی در سبد صندوقهای درآمد ثابت، تقاضای نسبتا بالایی برای این اوراق وجود دارد. اگر دولت تنها به تامین نیازهای صندوق های درآمد ثابت اکتفا کند، انتشار این اوراق اثر قابلملاحظهای بر بازار نخواهد داشت.
اگر دولت به دنبال تامین کسری بودجه باشد، لازم است نرخ اوراق را افزایش دهد که احتمالا در کوتاهمدت اثر منفی بر بازار خواهد گذاشت. شاید بهتر باشد سرمایهگذاران بیش از آنکه درگیر نوسانات بازار شوند ذهن را معطوف ارزندگی سهام موجود در پورتفوی کنند.
نظر شما